آن چشمهات" موسویان" مجازی اند
موهای تو ؛ عوامل هر فتنه سازی اند
آن چشمهات؛ موسویان مجازی اند
با اذن تو معاشر کروبیان شدم
کروبیان به دیدنت از دور راضی اند
در چهار راه های جهان بوق می کشند
چشمان تو ...به فکر ترافیک سازی اند
لبهای سرخ وسوسه انگیز تو _چراغ _
هر دو علامت خطر بعد بازی اند
-لیلانه نامه- های تو ابن السلام را
رندانه در تدارک مجنون گدازی اند
__-__
در حصر خود بگیر مرا تا نمرده ام
من رهنورد راه چنین ترکتازی ام
تقریر میکنند دو چشمت برای من
به خاطرات کهنه ات آسان ببازی ام
من آشنا به قاعده ها نیستم هنوز
من شاعری معاصر ، از عصر ماضی ام
__-__
وقتی ردیف نیست جهانم به عمد غیر
وقتی ردیف و قافیه هایم مجازی اند
دیوارهای شهر به حصرم کشیده اند
مشغول امر رایج مهمان نوازی اند
جایی نمی روند دو پایم که نیستی
دونیمه از من و تو دو خط موازی اند
حکم از تو ماه فتنه برانگیز ..چشم هام
عمری است در محاصره بی حکم قاضی اند...!!
جاویدان رافی
ردیف این غزل از روی عمد پرپر شد!!!
خیال سعدی شیرین سخن مکدر شد...
"" جاویدان رافی"
مثل همیشه زیبا و پر هیجان
لیلانه نامه های تو ابن السلام را
رندانه در تدارک مجنون گدازی اند
بسیار زیبا