نیروانایم و بودا کنمت...

غزل ایینه این روح مکدر شده است

نیروانایم و بودا کنمت...

غزل ایینه این روح مکدر شده است

عرصه ی سخن بسی تنگ است
و عرصه ی معنی بسی فراخ

از سخن، پیش تر آ
تا فراخی بینی
و عرصه بینی
هنوز ما را اهلیت گفت نیست
کاش اهلیت شنودن بودی...

"شمس تبریزی/مقالات

طبقه بندی موضوعی

تو را پوتین به پوتین چکمه های روس له کردند

شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۳۳ ب.ظ

تو را پوتین به پوتین چکمه های روس له کردند 
تو را در چشم های خیس اقیانوس له کردند

نفهمیدی سرت را روی دار گریه ها بردند 
نفهمیدی تو را در آخرین کابوس له کردند

سکوت قریه یعنی مرگ گاو مش حسن ;یعنی
تو را در کوچه ها با مرگ هر فانوس له کردند

تو را ای نسل رو به انقراض از عشق! دزدیدند
دهانت دوخته در بند دقیانوس له کردند

تو را چون برده ای در خلسه حمام فین کشتند
تو را در وحشت پس کوچه های طوس له کردند

هوا از سینه لکاته ها ی شهر می نوشد 
تو را من را زمین را گر چه نامحسوس له کردند

تو را از خاوران تا بهت سنگین امیر اباد 
تو را با گریه ازتجریش تا مخصوص له کردند

خیال شهر پر از پیشگو های دم مرگ است
که مشهورند از بس نوستراداموس له کردند
 
شبی در ماه هشتم روز هشتم سال هشتم بود 
خدا را با اشارتهای اختاپوس له کردند

✍️«جاویدان رافی »
اینستاگرام :javidanrafi_poem@
تلگرام javidanrafipoem@

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۱۲
ج. رافی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی