نیروانایم و بودا کنمت...

غزل ایینه این روح مکدر شده است

نیروانایم و بودا کنمت...

غزل ایینه این روح مکدر شده است

عرصه ی سخن بسی تنگ است
و عرصه ی معنی بسی فراخ

از سخن، پیش تر آ
تا فراخی بینی
و عرصه بینی
هنوز ما را اهلیت گفت نیست
کاش اهلیت شنودن بودی...

"شمس تبریزی/مقالات

طبقه بندی موضوعی

زن

شنبه, ۱۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۲۲ ب.ظ

خورشید تا روانه آنسوی جاده شد 

در اول نگاه تو دنیا پیاده شد

 

این حجم گرد و خاک معلق در آسمان 

با اولین گناه تو دارالعباده شد

 

ماه از میان چشم تو در آسمان نشست 

خورشید از دو چشم قشنگ تو زاده شد

 

رگ دوخت ایزد از نفس شعر بر تنت 

جاری شد عشق توی وجود تو باده شد

 

تا غنچه غنچه سرخ لبت باز شد جهان 

آری ..جهان و هر چه در آن بی اراده شد

 

«زن »اسم اعظم شب شوق فرشتگان 

تا جان گرفت آمد و بر تو نهاده شد..

 

✍️جاویدان رافی

 

T.me/javidanrafipoem

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۱۲
ج. رافی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی