نیروانایم و بودا کنمت...

غزل ایینه این روح مکدر شده است

نیروانایم و بودا کنمت...

غزل ایینه این روح مکدر شده است

عرصه ی سخن بسی تنگ است
و عرصه ی معنی بسی فراخ

از سخن، پیش تر آ
تا فراخی بینی
و عرصه بینی
هنوز ما را اهلیت گفت نیست
کاش اهلیت شنودن بودی...

"شمس تبریزی/مقالات

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

عجیب نیست بیش از ۴۲۰۰۰نفر بازدید کننده ! ولی تعداد کسانی که شعر و‌نوشته هاتو‌ میخونن و‌نظر میدن کمتر از انگشتان یک دست باشه ؟؟

شما جز کدام دسته اید اقلیت بسیار کوچک فعال که بسیار خوشحالم که هستند و‌دوستدارشان.. یا اکثریت رهگذر و عابران سکوت و تماشا ؟

ردپایی در این صفحه از خود  به جا بگذارید به یادگار ...باشد روزی که نه من باشم و نه تو و آیندگانی که اینجا می آیند بدانند که من بودم و تو نیز ...!باشد روزی که ...برقرار باشید به مهر و دوستی که یگانه است ، باقی بقایتان.

دوستدار :جاویدان

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۲ ، ۰۰:۵۴
ج. رافی

تو را پوتین به پوتین چکمه های روس له کردند 
تو را در چشم های خیس اقیانوس له کردند

نفهمیدی سرت را روی دار گریه ها بردند 
نفهمیدی تو را در آخرین کابوس له کردند

سکوت قریه یعنی مرگ گاو مش حسن ;یعنی
تو را در کوچه ها با مرگ هر فانوس له کردند

تو را ای نسل رو به انقراض از عشق! دزدیدند
دهانت دوخته در بند دقیانوس له کردند

تو را چون برده ای در خلسه حمام فین کشتند
تو را در وحشت پس کوچه های طوس له کردند

هوا از سینه لکاته ها ی شهر می نوشد 
تو را من را زمین را گر چه نامحسوس له کردند

تو را از خاوران تا بهت سنگین امیر اباد 
تو را با گریه ازتجریش تا مخصوص له کردند

خیال شهر پر از پیشگو های دم مرگ است
که مشهورند از بس نوستراداموس له کردند
 
شبی در ماه هشتم روز هشتم سال هشتم بود 
خدا را با اشارتهای اختاپوس له کردند

✍️«جاویدان رافی »
اینستاگرام :javidanrafi_poem@
تلگرام javidanrafipoem@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۳۳
ج. رافی

"شاعر بودن یعنی انسان بودن"

بعضی­ها را می­‌شناسم که رفتار روزانه­‌شان هیچ ربطی به شعرشان ندارد!
یعنی فقط وقتی شعر می­‌گویند شاعر هستند؛  بعد تمام می‌شود، دو مرتبه می­‌شوند یک آدم حریصِ شکموی ظالمِ تنگ فکرِ حسودِ حقیر!
خب، من حرف­های این آدمها را هم قبول ندارم. من به زندگی بیشتر اهمیت می­‌دهم و وقتی این آقایان مشت­های­شان را گره می­‌کنند و فریاد راه می‌اندازند –یعنی در شعرها و «مقاله»­های­شان– من تنفرم می­‌گیرد و باورم نمی‌شود که راست می­‌گویند!
می­‌گویم نکند فقط برای یک بشقاب پلو است که دارند داد می­‌زنند. بگذریم...

فکر می­‌کنم کسی که کار هنری می‌کند، باید اول خودش را بسازد و کامل کند، بعد از خودش بیرون بیاید و به خودش مثل یک واحد از هستی و وجود نگاه کند تا بتواند به تمام دریافتها، فکرها و حس­‌هایش یک حالت عمومیت ببخشد»

از مصاحبه‌ #فروغ_فرخزاد/
آرش ـ تیر ۱۳۴۳

 

اینستاjavidanrafi_poem@

تلگرام : javidanrafipoem@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۲۵
ج. رافی

خورشید تا روانه آنسوی جاده شد 

در اول نگاه تو دنیا پیاده شد

 

این حجم گرد و خاک معلق در آسمان 

با اولین گناه تو دارالعباده شد

 

ماه از میان چشم تو در آسمان نشست 

خورشید از دو چشم قشنگ تو زاده شد

 

رگ دوخت ایزد از نفس شعر بر تنت 

جاری شد عشق توی وجود تو باده شد

 

تا غنچه غنچه سرخ لبت باز شد جهان 

آری ..جهان و هر چه در آن بی اراده شد

 

«زن »اسم اعظم شب شوق فرشتگان 

تا جان گرفت آمد و بر تو نهاده شد..

 

✍️جاویدان رافی

 

T.me/javidanrafipoem

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۲۲
ج. رافی

اگر "قاجار" با "روس" اینچنین بیجا نمی کردند

#تفاهم_نامه_موی_تو را امضا نمی کردند


اگر خنجر به مویت گردنت را با گیوتینها

جدا از پیکرت آن چهره زیبا نمی کردند


اگر شمشیرهای خون کُش قوم عرب در تو

#مزامیر_قرون را واجب الاجرا نمی کردند


دو تا چشم سیاه شاد و مستت در شب شمشیر

بساط اشک را در شوشتر برپا نمی کردند


غم حجاج یوسف های جاهل را نمی خوردند

سر خون گریه ات بر دارها بالا نمی کردند


شبی تاتارها  در #زمهریر_سرد_بی_مهری 

به مویت قیچی و از شاخه ات گل وا نمی کردند


نشابوری ترین آواز ها  در سینه می مردند

قبور شادیاخت را اگر پیدا نمی کردند



اگر ها و مگرهای فراوان مرهم من نیست

#که_آه_بی_اثر_را_کاشکی_معنا_نمیکردند



وطن ! والا پلنگ سرکش مغرور تن زخمی

اگر گل زخمهات این اشک را دریا نمی کردند


هنوز اندازه هایت از حد خیاط بیرون بود

لباست را به قد دیگری همپا نمی کردند


پلنگی بود خوی مردمت مغرور و طغیانگر

#قناعت_به_شکوه_گربه_ای_رعنا_نمی_کردند



✍️#جاویدان_رافی

T.me//javidanrafipoem

#روسیه_بزرگترین_دشمن_ایران
#گلستان
#ترکمانچای
#آخال
#قیام_مشروطه
#مجلس_شورای_ملی
#دو_قرن_خیانت_روسها
#تجزیه_ایران

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۲۲
ج. رافی

با هم باشید،اما بگذارید در با هم بودن شما فاصله ای باشد
و بگذارید نسیم در میان شما بوزد
یکدیگر را دوست بدارید،
اما از عشق زندانی برای یکدیگر نسازید
بگذارید عشق ،جایی،در ساحل روحتان باشد
پیمانه های یکدیگر را پر کنید،اما از یک پیمانه ننوشید
از نان خود به یکدیگر ارزانی کنید،اما از یک قرص نان نخورید
با هم بخوانید و برقصید و شادکام باشید،اما
به حریم تنهایی یکدیگر تجاوز نکنید
همچون تارهای عود باشید که جدا از هم اما با یک نوا مترنٌم میشوند
قلبهایتان را به هم هدیه کنید،اما یکدیگر را به اسارت در نیاورید،
زیرا تنها دستان زندگی است که بر قلبهای شما حاکم است
در کنار یکدیگر باشید،اما نه چندان نزدیک،
زیرا ستونهای معبد، دور از هم قرار دارند
و درخت بلوط و سرو در سایه یکدیگر رشد نمیکنند

#جبران_خلیل_جبران

https://t.me/javidanrafipoem

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۲۰
ج. رافی

برف می بارد و قشلاق برایم خوب است
نان داغ و جگر داغ برایم خوب است

برکه ای یخ زده در قطب شمالم که هنوز
رقص در ظهر تنی داغ برایم خوب است

پرم از حسرت  پاییز که با هر‌ برگش
ریختن روی تن باغ برایم خوب است

مثل یک حس سگی از همه دلگیرم و باز 
از کرامات تو اخلاق برایم خوب است
 
راه ; تاریک و من آن پای به سنگ آمده ام
"چ" چسبیده سر راغ برایم خوب است

رود سرخورده ام از سنگ ترین حادثه ها 
روی دشت تنت اتراق برایم خوب است

خط افسرده خطاطم و حالم خوش نیست
نستعلیق سر و ساق برایم خوب است

خسته از خالق و مخلوق به تنگ آمده ام
خلق یک صحنه خلاق برایم خوب است ...


جاویدان رافی

 


Https://t.me/javidanrafipoem

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۱۸
ج. رافی