نیروانایم و بودا کنمت...

غزل ایینه این روح مکدر شده است

نیروانایم و بودا کنمت...

غزل ایینه این روح مکدر شده است

عرصه ی سخن بسی تنگ است
و عرصه ی معنی بسی فراخ

از سخن، پیش تر آ
تا فراخی بینی
و عرصه بینی
هنوز ما را اهلیت گفت نیست
کاش اهلیت شنودن بودی...

"شمس تبریزی/مقالات

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آتش و خون» ثبت شده است


خون خوردن از دلم که آموخته است

سرخرمن محصول مرا سوخته است

این آتش و خون که در من افتاده پدر 

تقصیر نگاه آن پدرسوخته است...


جاویدان رافی


دوستان عزیز 

 در تلگرام و اینستاگرام هم همراه من باشید 

در هر دو با جستجوی عبارت javidanrafi@ به صفحه من متصل می شوید .لینک هر دو مورد در نوار بالای همین صفحه نیز در دسترس است

درودتان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۵
ج. رافی