نیروانایم و بودا کنمت...

غزل ایینه این روح مکدر شده است

نیروانایم و بودا کنمت...

غزل ایینه این روح مکدر شده است

عرصه ی سخن بسی تنگ است
و عرصه ی معنی بسی فراخ

از سخن، پیش تر آ
تا فراخی بینی
و عرصه بینی
هنوز ما را اهلیت گفت نیست
کاش اهلیت شنودن بودی...

"شمس تبریزی/مقالات

طبقه بندی موضوعی

۱۷۵

يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۴۹ ق.ظ
این غزل تقدیم می شود به ۱۷۵ پرستوی بسته بال



با بالهای بسته پرستو که پر کشید
تا آسمان خدا خط شق القمر کشید

در تو هزار شط خطر خورده خواب کرد 
با من هزار پای گریز از خطر کشید 

سی سال... سرد،خسته و تنها رها شدی 
تا کاسه های صبر خدا نیز سر کشید

این سالها چقدر برای تو مادرت 
چشمی به راه آمدنت پشت در کشید

شب را به پلک خیس سحر گاه چاره کرد 
خون خورد و آه از دل خونین جگر کشید

تلفیق عشق و حسرت و اندوه ودرد بود 
آهی که از عمیق دل خود پدر کشید

_"این سالها که خانه نبودی عزیز من 
دنیا برای عشق تو نقشی دگر کشید

آن شاخه بلند که ما را فسانه بود 
خود را به دیده بانی امر تبر کشید

بس ریشه های تازه در این باغ خشک شد 
چندین گیاه هرزه در این باغ بر کشید_

پروردگار در دل شاعر قرار را 
هم وامدار چشم ترت در سفر کشید 

در معرض هجوم چوباران گلوله ها
نقش تو را برای همیشه سپر کشید

..باران گرفت.. پنجره ها را نگاه کرد 
دیوار را کنار زد و نقش در کشید

کانال های خسته هور العظیم را 
لیلانه در جزایر مجنون.. گذر کشید

از شانه های بی سر نخل جنوب گفت
 بر شانه های خسته چزابه سر کشید

بایاد آبهای شمال از جنوب خواند
در چشم آبهای جنوب از خزر کشید

این شعر نامه ای ست که خود را نوشته است
رنج رسیدنش به تو را نامه بر کشید

خوش آمدی کبوتر پر بسته حرم
با تو تمام هستی این خانه... پر کشید


"جاویدان رافی"

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۴
ج. رافی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی